سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
اصولگرا

1ـ مشروعیت حکومت به چه معناست؟

بهتر است ابتدا توضیحى درباره مفاهیم اصلى سؤال داده شود، سپس به پاسخ بپردازیم.

حکومت

گر چه تعریفهاى مختلفى از این واژه در کتب علوم سیاسى ارائه شده است، امّا، مىتوان حکومت را به طور ساده این گونه تعریف کرد: حکومت ارگانى رسمى است که بر رفتارهاى اجتماعى افراد جامعه نظارت داشته، و سعى مىکند به رفتارهاى اجتماعى مردم جهت ببخشد. اگر مردم از طریق مسالمت آمیز، جهت دهى را پذیرا شدند، مطلوب حاصل است وگرنه حکومت با توسّل به قوه قهریه اهدافش را دنبال مىکند; یعنى اگر کسانى از مقررات وضع شده که براى رسیدن به هدف مورد نظر حکومت لازم است، تخلف کنند با کمک دستگاههاى انتظامى مجبور به پذیرفتن مقررات مىشوند. که این تعریف شامل حکومتهاى مشروع و نامشروع مىشود.

ضرورت حکومت

در نظریات مختلفى که درباره حکومت گفته شده است به ضرورت وجود حکومت در جامعه اعتراف شده است. تنها مکتب «آنارشیسم» منکر ضرورت وجود حکومت است. آنارشیستها معتقدند بشر مىتواند با اصول اخلاقى، زندگى اجتماعى خویش را اداره کند و نیازى به حکومت نیست. آنها معتقدند باید آن چنان حرکت کرد که به این نتیجه رسید; یعنى باید مردم چنان تعلیم و تربیتى دارا باشند که بدون نیاز به حکومت، جامعه را اداره کنند.

مکاتب دیگر، این نظریه را منافى با واقعیات و به تعبیرى آن را غیر واقع بینانه مىدانند در طول قرنها بلکه هزاران سال تجربه نشان داده است در هر جامعه اى افرادى هستند که به قوانین اخلاقى ملتزم نیستند و اگر قدرتى آنان را مهار نکند، زندگى اجتماعى را به هرج و مرج مىکشانند.

مفهوم مشروعیت

مشروعیتى که در فلسفه سیاست مطرح مىشود مفهومى اصطلاحى دارد که نباید آن را با معناى لغوى این واژه و واژه هاى هم خانواده اش اشتباه گرفت; به عبارت دیگر نباید «مشروعیت» را با «مشروع»، «متشرعه» و «متشرعین» که از «شرع» به معناى دین گرفته شده همسان گرفت. بنابراین، معناى این واژه در مباحث سیاسى تقریباً مرادف قانونى بودن است.

هنگامى که پذیرفتیم حکومت ضرورت دارد و اساسش به این است که دستورى از مقامى صادر شود و دیگران به آن عمل کنند، قوام حکومت به وجود شخص یا گروهى است که «حاکم»اند و همین طور به انسانهایى که مىبایست دستورات شخص یا گروه حاکم را بپذیرند و بدان عمل کنند.

آیا مردم از هر دستورى باید اطاعت کنند؟ آیا هر شخص یا گروهى حق دارد و مىتواند که دستور دهد؟

در طول تاریخ کسانى بوده اند که با زور بر مردم تسلط یافته و بر آنان حکم فرمایى کرده اند، ولى شایستگى فرمانروایى را نداشته اند. در مقابل، گاهى فرد یا افراد شایسته اى بوده اند که مردم مىبایست از آنان اطاعت کنند.

با توجه به نکته فوق مىتوان گفت منظور از «مشروعیت» این است که کسى حق حاکمیت و در دست گرفتن قدرت و حکومت را داشته باشد، و مردم وظیفه خواهند داشت از آن حاکم اطاعت کنند.

تلازم میان حق و تکلیف

با توجه به معنایى که از مشروعیت ارائه شد، میان «حق حاکمیّت» و «تکلیف مردم در اطاعت» تلازم و به اصطلاح منطقى، تضایف برقرار است. یعنى وقتى کسى «حق» داشت، دیگران «تکلیف» دارند آن حق را رعایت کنند. براى تقریب به ذهن به این مثال توجه کنید: وقتى مىگوییم: پدر حق دارد به فرزندش دستور بدهد، یعنى چه؟ یعنى فرزند باید اطاعت کند.این «حق» و آن «تکلیف به اطاعت» از هم جدا شدنى نیستند. تقدم و تأخرى میان این دو نیست. اگر هم تقدم و تأخرى در نظر بگیریم ثمره عملى ندارد. به هر حال وقتى مىگوئیم حاکم «حق» دارد فرمان بدهد، یعنى مردم باید به دستورش عمل کنند. و مکلّف اند از وى اطاعت کنند. پس مىتوان گفت: «مشروعیت» یعنى «حقانیت».

باید توجه داشت در اینجا فقط قصد روشن ساختن مفهوم «مشروعیت» را داریم، نه چیز دیگر، یعنى گاه در تعریف، فقط مفهوم را توضیح مىدهند و گاه در تعریف توجّه به مصادیق خارجى مفهوم، چگونگى تحقق آن مصادیق، مؤلفه هاى پیدایش آن مصادیق و امثال آن دارند. اگر بخواهیم به معناى اخیر توجه کنیم، باید وارد مسائل دیگرى مانند معیار مشروعیت، نظرات مختلف درباره آن و دیگر مباحث بشویم; ولى اکنون ما فقط در صدد بیان مفهوم هستیم.

توضیحى درباره حق

گفتیم که مشروعیت حکومت یعنى حق حکومت بر مردم. در میان مردم این باور وجود دارد که در هر جامعه اى کسانى حق دارند بر مردم حکومت کنند و کسان دیگرى چنین حقّى را ندارند. پس اگر گفته شود فلان حکومت مشروع است، یعنى حق است، بدین معنانیست که دستورهاى آن حکومت، حق و مطابق با واقعیت است.

حقّى که در اینجا گفته مىشود، مفهومى اعتبارى است که در روابط اجتماعى مطرح مىگردد. اکنون ما درباره معیار حقّ داشتن، چگونگى دریافت حق، منبع اعطا کننده حق و ... سخن نمىگوییم و فقط بحث مفهومى مورد نظر ماست.

هر کس از مشروعیت یک حکومت سخن به میان مىآورد، تصورش این است که کسانى حقّ حکومت کردن دارند و کسانى دیگر چنین حقّى ندارند. مثلاً خردسالان، دیوانه ها، افراد عقب مانده ذهنى، افراد جاهل و بىسواد و امثال آنها حقّ ندارند که بر دیگران حکم کنند و فرمان برانند.

حق حاکمیت چرا و لزوم اطاعت به چه دلیل؟

گفته شد «حق حاکمیت» و «تکلیف به اطاعت» با هم ملازمند. پس تفاوتى نیست اگر بپرسیم: چرا حاکم حق دارد دستور دهد، یا اینکه سؤال کنیم: چرا باید مردم از حاکم پیروى کنند و دستورهاى او را اجرا نمایند.

اگر پذیرفتیم که اولاً: در هر جامعه اى باید حکومتى وجود داشته باشد، و ثانیاً: حکومت، به معناى تدبیر امور اجتماعى یک جامعه است; باید بپذیریم کسانى حق دستور دادن و حکم کردن دارند، و در مقابل، مردم مکلف اند دستورهاى حاکم یا هیأت حاکمه را اطاعت کنند. اگر دستورى در کار نباشد، دیگر حکومتى وجود نخواهد داشت. اگر دستور و اوامرى باشد، ولى کسى اطاعت نکند، حکومت بیهوده خواهد بود و اعتبار حاکم و محکوم بىفایده است.

دلایل عقلى که رابطه حاکم و محکوم یا رئیس و مرؤوس و یا امام و امت را به وجود مىآورد، مثل این که بدون داشتن چنین رابطه اى مصالح جامعه تأمین نمىشود، همان دلیلها ثابت مىکند حاکم حق حکم کردن دارد و مردم باید از او اطاعت کنند.
تاکید مىکنیم اصل لزوم حکومت و حق حاکم در دستور دادن و وظیفه مردم در اطاعت، امرى جدا از این است که به چه دلیلى حاکم حق حکومت دارد و چرا مردم وظیفه اطاعت کردن دارند. اکنون بحث در مسأله نخست است، نه مسأله اخیر.

در جاى دیگر به این مبحث خواهیم پرداخت که آیا مشروعیت از سوى خواست مردم و مقبولیت عامه است، یا از جاى دیگر نشأت مىگیرد، و در نهایت نظر اسلام درباره مشروعیت را بررسى خواهیم کرد.   منبع

*  *  *  *  *



  • کلمات کلیدی :
  • محمد حق جو ::: پنج شنبه 87/5/17::: ساعت 11:12 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 248
    بازدید دیروز: 747
    کل بازدید :1801770

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<
    آذر - دی - بهمن 1385
    بهمن 85
    نیمه اول اسفند 85
    نیمه دوم اسفند 85
    فروردین 86 یک
    فروردین 86 دو
    فروردین سه
    فروردین 4
    اردیبهشت 1
    اردیبهشت 2
    اردیبهشت 3
    اردیبهشت 4
    خرداد 86
    تیر 86
    مرداد 86
    شهریور 86
    مهر 86
    آبان 86
    آذر 86
    دی 86
    بهمن 86
    اسفند 86
    فروردین 87
    اردیبهشت 87
    خرداد 87
    تیر 87
    مرداد 87
    شهریور 87
    مهر 87
    آبان 87
    آذر 87
    دی 87
    بهمن 87
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    دی 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    خرداد 91
    تیر 91
    مرداد 91
    شهریور 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    زمستان 91
    بهار 92
    تابستان 92
    پاییز 92
    زمستان 92
    بهار 93
    تابستان 93
    پاییز 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94
    پاییز 94
    زمستان 94
    بهار 95
    تابستان 95
    پاییز 95
    زمستان 95
    بهار 96
    تابستان 96
    پاییز 96
    زمستان 96
    بهار 97
    تابستان 97
    زمستان 97
    پاییز 98
    بهار 99
    پاییز 99
    زمستان 99
    بهار 0
    تابستان 0
    زمستان 0

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    اصولگرا

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<













    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<